زمان تقریبی مطالعه: 25 دقیقه
 

عزاداری اهل‌بیت امام حسین





در تمامی کتب آمده که حضرت زینب و زن‌های دیگر موجود در حرم امام حسین (علیه‌السّلام) همه هنگام دیدن بدن بی‌سر امام گریبان چاک کردند و مو آشفته نمودند؛ در اینجا بعضی شبهه کرده‌اند که گریبان چاک دادن شایسته حریم حسینی نمی‌باشد. در این مقاله به بررسی این موضوع که آیا زنان حرم در شهادت امام گریبان چاک داده‌اند یا نه، پرداخته می‌شود.


۱ - پاسخ به یک شبهه



اینکه گفته‌ شده: «در تمامی کتب آمده که حضرت زینب و زنهای دیگر موجود در حرم امام حسین (علیه‌السّلام) همه هنگام دیدن بدن بی‌سر امام گریبان چاک کردند و مو آشفته نمودند»، می‌توان اینطور گفته شود که، روایتی نیامده و یا حداقل ما نیافتیم؛ و در روایاتی هم که در این زمینه نقل شده، اشاره‌ای به آشفته نمودن مو نشده است:

۱.۱ - روایت اول


ثم وضع راس الحسین ع بین یدیه و اجلس النساء خلفه لئلا ینظرون الیه فرآه علی بن الحسین ع فلم یاکل الرءوس بعد ذلک ابدا و اما زینب فانها لما راته فاهوت الی جیبها فشقت، ثم نادت بصوت حزین یفزع القلوب، یا حسیناه! یا حبیب رسول الله! یا بن مکة ومنی! یا بن فاطمة الزهراء سیدة النساء! یا بن محمد المصطفی. قال: فابکت والله کل من کان، ویزید علیه لعائن الله ساکت... ثم دعا یزید علیه اللعنة بقضیب خیزران فجعل ینکت به ثنایا الحسین (علیه‌السّلام) و جعل یزید یتمثل بابیات ابن الزبعری:
لیت اشیاخی ببدر شهدوا •••••• جزع الخزرج من وقع الاسل
لاهلوا واستهلوا فرحا ••••••• ولقالوا یا یزید لا تشل
قد قتلنا القوم من ساداتهم ••••••• و عدلناه ببدر فاعتدل
لعبت‌هاشم بالملک فلا ••••••• خبر جاء ولا وحی نزل
لست من خندف ان لم انتقم ••••••• من بنی احمد ما کان فعل
... یزید، سر مبارک امام (علیه‌السّلام) را در پیش‌رو گذاشت و زنان را در پشت سر خود جای داد تا چشم ایشان به سر مطهرامام حسین (علیه‌السّلام) نیفتد اما سیدالساجدین (علیه‌السّلام) چشمش بر آن سر نازنین افتاد و بعد از آن صحنه دلخراش، دیگر تا آخر عمرش گوشت سَرِ حلال گوشتی تناول نفرمود.
وقتی زینب (علیها‌السّلام) سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و آن را پاره سپس به آواز غمناک فریاد واحسیناه.... برآورد به قسمی که ناله‌اش دلها راخراشید.
راوی می‌گوید: به خدا سوگند همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود... سپس یزید لعین چوب خیزران طلب کرد (همین که چوب را به او دادند) مکرر به دندان مبارک فرزند رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌زد و می‌گفت:
بنی‌هاشم (هوای سلطنت داشتند) و با مُلک و سلطنت بازی کردند (و اسلام را بهانه کردند)؛ و در حقیقت هیچ خبر آسمانی نیامده بود و هیچ وحیی هم نازل نشده بود (مراد آن کافر از بنی‌هاشم جسارت نسبت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است)
‌ای کاش بزرگان قوم من که در جنگ بدر کشته شدند در اینجا حاضر بودند و مشاهده می‌کردند که چگونه طائفه خزرج که یاور رسول‌الله بودند، از شمشیرهای ما به جزع و افغان آمده‌اند،
تا از دیدن این صحنه، صداها به شادی بلند می‌کردند و صورتهایشان از شدت سرور و خرسندی، درخشنده می‌شد و می‌گفتند: ‌ای یزید دستت شل مباد، ما بزرگان خزرج را در جنگ احد کشتیم و این معامله را با معامله بدر برابر داشتیم و جنگ بدر بر جنگ احد زیادتی ننمود.
از نسل خندق نباشم اگر از اولاد احمد مختار انتقام خون کشتگان بدر را نمی‌گرفتم
در این روایت فقط داستان گریبان چاک دادن آمده است و بس.

۱.۲ - روایت دوم


«عن خالد بن سدیر اخی حنان بن سدیر قال سئلت ابا عبدالله علیه السلام... ولا شئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار والتوبة، وقد شققن الجیوب ولطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیهما السلام؛ خالد بن سدیر می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) (در مورد مردی که در مرگ پدر، مادر، برادر، و یا یکی از نزدیکانش لباس خود را پاره کند (گریبان چاک بزند)) پرسیدم، حضرت فرمود: کسی که (در [[|مصیبت]] نزدیکان خود) به صورت خود بزند کفاره بر عهده او نیست فقط باید (بخاطر این کارش) توبه کند، همانا بانوان حرم (حسینی در کربلا) در مصیبت حسین بن علی (علیهما‌السّلام) گریبان چاکزدند و به صورت می‌زدند.»

۱.۲.۱ - نکات موجود در روایت


دو نکته در دو حدیثی که گذشت شایسته دقت است:
نکته اول: در روایت دوم، امام (علیه‌السلام)، گریبان چاک زدن را بدون کوچکترین اشکالی به بانوان حرم نسبت داد و عمل بانوان حرم را نکوهش نکرد. پس معلوم می‌شود این عمل با شان و منزلت حرم حسینی هیچ منافاتی ندارد.
نکته دوّم: در هیچ یک از این دو روایت در مورد اینکه بانوان حرم درمصیبت حضرت سیدالشهداء (علیه‌السّلام) موهای خود را پریشان نمودند، چیزی نیامده بود.

۲ - پاسخ به شبهه‌ای دیگر



شبهه‌ای وارد شد مبنی بر اینکه گفته شده: (آیا گریبان چاگ دادن شایسته حریم حسینی می‌باشد؟ ) در رابطه با این شبهه چند نکته قابل بیان می‌باشد:
اولا: باید توجه شود، مصیبتی که در کربلا اتفاق افتاد مصیبتی ساده و معمولی نبود و فردی که به شهادت رسید انسانی عادی و معمولی نبوده است، بلکه مصیبت و گریه‌ها بر غم از دست دادن و شهادت حجت خدا و سید جوانان بهشت بود.
امام رضا (علیه‌السّلام) در این‌باره می‌فرماید:
«... قال الرضا علیه السلام... ان یوم قتل الحسین اقرح جفوننا واسبل دموعنا، واذل عزیزنا، ارض کربلا اورثتنا الکرب والبلاء الی یوم الانقضاء فعلی مثلالحسین فلبیک الباکون، فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام ثم قال " (علیه‌السّلام) " کان ابی " (علیه‌السّلام) " اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا، وکانت الکئابةتغلب علیه حتی تمضی منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ویقول هو الیوم الذی قتل فیه الحسین علیه السلام؛ روز شهادت حسین (علیه‌السّلام) پلک‌های ما را مجروح کرد و اشکهای ما را سرازیر نمود، عزیز ما را (به ظاهر و در نظر مردم) خوار نمود. زمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا را به ارث گذاشت. پس گریه‌کننده‌گان برای شخصیتی همانند حسین، باید اشک بریزند، زیرا که گریه برای حسین گناهان بزرگ را از بین می‌برد. سپس فرمود: چون ماه محرم فرا می‌رسید، هیچ کس پدرم موسی بن جعفر را خندان نمی‌دید، تا ده روز از این ماه حزن و‌ اندوه بر او غلبه می‌کرد؛ و وقتی که روز دهم فرا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و غم و‌ اندوه و گریه پدرم بود، می‌فرمود: امروز روزی است که حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیده است.»
ثانیا: گریبان چاک زدن اختصاص به حریم حسینی ندارد بلکه طبق روایات، حضرت موسی (علیه‌السّلام) برای حضرت‌ هارون، و زنان انصار (به محض شنیدن خبر (شایعه) شهادت پیامبر اکرم در جنگ احد) برای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، و امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در وفات برادر بزگوار و در شهادت پدرش امام‌هادی (علیه‌السّلام) گریبانش را چاک داد.
«... عن الصادق (علیه‌السّلام) وساله عن شق الرجل ثوبه علی ابیه و امه واخیه او علی قریب له فقال: لا باس بشق الجیوب قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون؛ خالد بن سدیر می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) (در مورد مردی که در مرگ پدر، مادر، برادر، و یا یکی از نزدیکانش لباس خود را پاره کند (گریبان چاک بزند)) پرسیدم، حضرت فرمود: گریبان چاک زدن اشکالی ندارد، همانا موسی بن عمران در وفات برادرش‌ هارون گریبان چاک زد.»

۲.۱ - گریبان چاک زدن برای پیامبر


«... نساء الانصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصی وخرقن الجیوب وحرمن البطون علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فلما راینه قال لهن خیرا وامرهن ان یستترن ویدخلن منازلهن...؛ زنان انصار (به محض شنیدن خبر (شایعه) شهادت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جنگ احد) صورت‌های خود را خراشیدند و موهای خود را پریشان نمودند و موهای جلوی سر خود را کندند و گریبان‌ها چاک زدند و غذا خوردن را بر خود حرام کردند. و زمانی که پیامبر را دیدند، حضرت دعای خیر برای آنان کرد و آنها را امر نمود که خود را بپوشانند و به منزلهای خود بروند...»
همانطور که می‌بینید پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وقتی با زنان مواجه شد برای آنان دعای خیر فرمود.

۲.۲ - گریبان چاک زدن امام عسکری


امام عسکری (علیه‌السلام) در مرگ برادر بزرگوارش محمد بن علی الهادی (علیهم‌السّلام) گریبانش را پاره کرد:
«محمد بن یحیی وغیره، عن سعد بن عبدالله، عن جماعة من بنی‌هاشم منهم الحسن ابن الحسن الافطس انهم حضروا - یوم توفی محمد بن علی بن محمد - باب ابی الحسن یعزونه وقد بسط له فی صحن داره والنساء جلوس حوله، فقالوا: قدرنا ان یکون حوله من آل ابی طالب وبنی‌هاشم وقریش مائة وخمسون رجلا سوی موالیه وسائر الناس اذ نظر الی الحسن بن علی قد جاء مشقوق الجیب، حتی قام عن یمینه ونحن لا نعرفه، فنظر الیه ابو الحسن (علیه‌السّلام) بعد ساعة فقال: یا بنی احدث لله (عزّوجلّ) شکرا، فقد احدث فیک امرا، فبکی الفتی وحمد الله واسترجع، وقال: الحمد لله رب العالمین وانا اسال الله تمام نعمه لنا فیک وانا لله وانا الیه راجعون، فسالنا عنه، فقیل: هذا الحسن ابنه، وقدرنا له فی ذلک الوقت عشرین سنة او ارجح، فیومئذ عرفناه وعلمنا انه قد اشار الیه بالامامة واقامه مقامه؛
[۹] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۳، ص۲۷۳-۲۷۴، حدیث ۳۶۳۲، ابواب الدفن وما یناسبه، باب ۸۴: باب کراهة الصیاح علی المیت وشق الثوب علی غیر الاب والاخ والقرابة، وکفارة ذلک، حدیث ۳ در این باب.
[۱۰] بروجردي، سيدحسين، جامع الاحادیث الشیعة، ج۳، ص۴۹۱ و ۴۹۲، حدیث۴۸۲۳، ابواب التعزیة والتسلیة والبکاء علی میت وصبر المصاب، باب (۸) حکم الصیاح والصراخ بالویل والعویل الثبور والدعاء بالذل والثکل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفیق الید علی الید وجز الشعر ونشره واقامة النیاحة وشق الثیاب، حدیث ۳۹در این باب.
حسن بن حسن افطس می‌گوید: روزی که محمد بن علی بن محمد وفات یافته بود با عده‌ای از بنی‌هاشم برای عرض تسلیت به محضر امام‌هادی (علیه‌السّلام) شرفیاب شدیم، در حیاط خانه برای حضرت فرشی‌ انداخته بودند و بانوان حرم اطراف ایشان نشسته بودند، افرادی که با من بودند گفتند: به نظر ما به غیر از خادمین حضرت و بقیه مردم، حدود ۱۵۰ نفر از مردان آل ابی‌طالب و بنی‌هاشم و قریش اطراف امام علیه السلامجمع شده‌اند. در این هنگام امام‌هادی (علیه‌السّلام) حسن بن علی (علیه‌السلام) نگاه کرد که با گریبان چاک زده وارد مجلس شد و در طرف راست امام (علیه‌السلام) ایستاد، ما ایشان را نشناختیم، بعد از ساعتی حضرت ابوالحسن امام‌هادی (علیه‌السلام) به ایشان نگاه کرد و فرمود: ‌ای فرزندم خداوند را سپاس گو، همانا امر امامت را در تو قرار داده است، جوان (حسن بن علی (علیه‌السلام)) گریه کرد و خدا را سپاس گفت و کلمه استرجاع (انا لله وانا الیه راجعون) را بر زبان جاری نمود. و فرمود: ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است. من از خدا می‌خواهم که تمام نعمت ما را در بقاء حیات شما قرار دهد (خداوند عمر شما را طولانی فرماید) و ما از آنِ خدا هستیم، و به سوی او باز می‌گردیم. حسن بن حسن افطس می‌گوید: ما پرسیدیم این جوان کیست؟ گفته شد: ایشان حسن فرزند امام‌هادی است. سن حسن بن علی (علیه‌السّلام) در آن زمان حدود ۲۰ سال و یا بیشتر بود، و در همان مجلس بود که ما حسن بن علی (علیه‌السّلام) را شناختیم و دانستیم که امام‌هادی (علیه‌السّلام) با آن کلامش (فقد احدث فیک امرا =همانا خداوند امر امامت را در تو قرار داده است) به امامت ایشان اشاره فرمود و حسن بن علی (علیه‌السّلام) را به جانشینی خود برگزید.»
«کشف الغمة (نقلا من کتاب الدلائل) لعبدالله بن جعفر الحمیری، عن ابی‌هاشم الجعفری قال خرج ابو محمد (علیه‌السّلام) فی جنازة ابی الحسن (علیه‌السّلام) وقمیصه مشقوق فکتب الیه ابو عون من رایت او بلغک من الائمة شق ثوبه فی مثل هذا فکتب الیه ابو محمد (علیه‌السّلام) یا احمق ما یدریک ما هذا قد شق موسی علی‌هارون اخیه؛
[۱۲] بروجردي، سيدحسين، جامع الاحادیث الشیعة، ج۳، ص۴۹۰، حدیث۴۸۲۰، ابواب التعزیة والتسلیة والبکاء علی میت وصبر المصاب، باب (۸) حکم الصیاح والصراخ بالویل والعویل الثبور والدعاء بالذل والثکل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفیق الید علی الید وجز الشعر ونشره واقامة النیاحة وشق الثیاب، حدیث ۳۶ در این باب.
ابو‌هاشم جعفری می‌گوید: در تشییع جنازه امام‌هادی (علیه‌السلام)، امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در حالی‌که گریبان چاک زده بود بیرون آمد، ابوعون به در نامه‌ای حضرت نوشت چه کسی را دیده‌ای و یا از کدامین امام به تو رسیده که گریبان لباسش را در چنین مصیبتی چاک بزند؟ امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در جواب او نوشت: ‌ای احمق تو چه می‌دانی این کار چیست؟ (و من در مصیبت چه کسی گریبان چاک زده‌ام) حضرت موسی نیز در وفات برادرش‌ هارون (علیهما‌السّلام) گریبان چاک زد.»

۲.۳ - گریبان چاک زدن در مرگ یزید بن عمر


درسال ۱۸۲ (آخرین حاکم اموی در عراق):
وقتی ابن هبیره در شهر واسط به دست عباسیان کشته شد، ابوعطاء سندی این اشعار را در رثاء او سرود:
«الا ان عینا لم تجد یوم واسط ••••••• علیک بجاری دمعها لجمود
عشیة قام النائحات وشققت ••••••• جیوب بایدی ماتم وخدود...؛ همانا چشمی که روز کشته شدنت در شهر واسط برای تو اشکش جاری نشود، خشک باد:
در شب گذشته زنان نوحه‌خوان در عزای تو نوحه سر دادند و دستان مصیبت‌زده در مصیبت از دست دادن تو گریبان‌ها چاک زدند و گونه‌ها خراشیدند (یا در مصیبت تو زنان عزادار گریبان‌ها چاک زدند و گونه‌ها خراشیدند).»

۳ - گریبان چاک زدن در مرگ نووی



در مرگ نووی (یکی از علمای پرآوازه اهل سنت) اشعار زیادی سروده شد که در یکی از آن اشعار چنین آمده است:
«خطب رفع من شق الجیوب له... فقد شققت جَنَانی دون قمصان؛ (نووی) بلند مرتبه است آنکه در مرگ او گریبان‌ها چاک داده شود... من در مرگ او نه تنها گریبان بلکه قلبم را نیز چاک زدم.»

۴ - فتاوای علما



بسیاری از علما با استناد به این روایات به جواز گریبان چاک زدن در مرگ پدر یا برادر، فتوا داده‌اند. به این عبارات توجه کنید:

۴.۱ - فتوای شهید اول


«واستثنی الاصحاب الا ابن ادریسشق الثوب علی موت الاب والاخ لفعل العسکری علی الهادی، وفعل الفاطمیات علی الحسین (علیه‌السّلام). .. عن خالد بن سدیر، عن الصادق (علیه‌السّلام)، وساله عن شق الرجل ثوبه علی ابیه وامه واخیه، او علی قریب له؟ فقال: لا باس بشق الجیوب، قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون؛ بجز ابن ادریس حلی تمامی علمای شیعه گریبان چاک زدن را در مرگ پدر و برادر جایز می‌دانند زیرا امام حسن عسکری در شهادت امام‌هادی (علیهما‌السّلام) گریبان چاک زد و بانوان حرم حسینی نیز در شهادت حسین (علیه‌السّلام) گریبان چاک زدند... خالد بن سدیر می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) (در مورد مردی که در مرگ پدر، مادر، برادر، و یا یکی از نزدیکانش لباس خود را پاره کند (گریبان چاک بزند) ) پرسیدم، حضرت فرمود: گریبان چاک زدن اشکالی ندارد، همانا موسی بن عمران در وفات برادرش‌هارون گریبان چاک زد.»
شق الثوب علی غیر الاب والاخ من الاقارب وغیرهم لما فیه من اضاعة المال والسخط بقضاء الله وعلی استثناء الاب و الاخ اکثر الاصحاب لان العسکری (علیه‌السّلام) شق ثوبه علی ابیه الهادی (علیه‌السّلام) خلف وقدام وفعله الفاطمیات علی الحسین (علیه‌السّلام) وعن الصادق (علیه‌السّلام) ان موسی (علیه‌السّلام) شق علی اخیه‌هارون...

۴.۲ - فتوای شهید ثانی


بجز در مرگ پدر و برادر، گریبان چاک زدن در مرگ دیگر نزدیکان حرام است زیرا که موجب از بین رفتن مال (اسراف) و نا‌خشنودی (و اعتراض) به قضای الهی است. و بیشتر علمای شیعه گریبان چاک زدن را در مرگ پدر و برادر استثناء کرده‌اند زیرا امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در شهادت پدر بزرگوارش امام‌هادی (علیه‌السلام) گریبانش را از جلو و پشت سر چاک زد و بانوان حرم حسینی نیز در مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) گریبان چاک زدند و از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: همانا موسی بن عمران در وفات برادرش‌ هارون گریبان چاک زد.
«واما الاستثناء، فدلیله ما استفیض فی الاخبار من فعل ابی محمد الحسن (علیه‌السّلام) علی ابیه الهادی علیه السلام، وفی بعضها تعلیل بان موسی شق ثوبه علی‌هارون، ولما نقل من فعل الفاطمیات علی الحسین علیه السلام؛ دلیل علما بر استثنای گریبان چاک زدن در مرگ پدر و برادر روایات مستفیضی است که در مورد گریبان چاک زدن امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در شهادت امام‌هادی (علیه‌السّلام) و گریبان چاک زدن حضرت موسی در وفات حضرت‌هارون (علیهما‌السلام) و گریبان چاک زدن بانوان حرم حسینی در مصیبت شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، به ما رسیده است.»

۵ - عزاداری سیره مسلمین



سنت عزاداری بر مرگ عزیزان با صرف نظر از شیعیان، در بین اکثر ملل جهان با هر گرایش دینی و مذهبی که داشته‌اند امری رائج بوده و هست که برای پرهیز از طولانی شدن در این مختصر از آن صرف نظر می‌کنیم، ولی در میان مسلمانان اعم از شیعه و سنی طبق نقل، در برخی از کتاب‌ها به این رسم رائج که جنبه عاطفی هم دارد اهمیّت می‌داده‌اند.
محدثین و مورخین نوشته‌اند، زنان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در عزای ایشان به سینه و صورت می‌زدند، و مسلمانان در عزای عبدالمؤمن و جوینی و ابن جوزی (از علمای اهل سنت) طبل می‌زدند و بازارها را تعطیل نموده و در بعضی موارد تا یک سال عزاداری نمودند.
به این موارد توجه فرمائید:

۵.۱ - اولین طراحان سینه‌زنی


ابن هشام نقل می‌کند:
«قال ابن اسحاق وحدثنی یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبیر عن ابیه عباد قال سمعت عائشة تقول... قمت التدم مع النساء واضرب وجهی؛
[۲۰] ابن حنبل ابو عبدالله الشیبانی، احمد (متوفی ۲۴۱)، مسند ابن حنبل، ج۶، ص۲۷۴، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛ البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (المتوفی: ۲۷۹هـ)، انساب الاشراف ج۱ ص۲۴۳.
... عایشه می‌گوید: (زمانی که پیامبر خدا از دنیا رفت) من به همراه بقیه زنان پیامبر سینه می‌زدیم و من به صورتم می‌زدم.»
ابن منظور در ترجمه واژه «لدم» می‌نویسد:
«لدم: اللدم ضرب المراة صدرها... و التدام النساء: ضربهن صدورهن ووجوههن فی النیاحة؛ لدم: به معنای به سینه زدن زن می‌باشد... و التدام زنان: به معنای به سینه و صورت زدن زنان در مصیبت است.»
صالحی شامی در ذیل حدیث عائشه می‌نویسد:
«وهذا الحدیث تفرد به ابن اسحاق، وهو حسن الحدیث اذا صرع بالتحدث، وقد صرح به فقال: حدثنی یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبیر عن ابیه قال: سمعت عائشة الخ. این حدیث را فقط ابن اسحاق نقل کرده است، و زمانی که ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، حدیثش حسن و قابل اعتماد است. وی در این حدیث می‌گوید: از یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبیر شنیدم که از پدرش نقل می‌نمود که وی از عایشه شنیده است...»
ابن تیمیه در مورد ابن اسحاق می‌گوید:
«وبن اسحاق اذا قال حدثنی فحدیثه صحیح عند اهل الحدیث؛
[۲۵] ابن تیمیة الحرانی، احمد بن عبد الحلیم ابوالعباس، (الوفاة: ۷۲۸)، کتب ورسائل وفتاوی ابن تیمیه فی الفقه، جزء۳۳، ص۸۶، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
وقتی که ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، نزد علمای حدیث، حدیثش صحیح و مورد اعتماد است.»

۵.۲ - اقامه عزا برای عبدالمؤمن بن خلف


ذهبی در ترجمه وی می‌گوید:
«الامام الحافظ القدوة... قال جعفر المستغفری: اخبرنا ابو جعفر محمد بن علی النسفی، قال: شهدت جنازة الشیخ ابی یعلی بالمصلی، فغشیتنا اصوات طبول مثل ما یکون من العساکر، حتی ظن جمعنا ان جیشا قد قدم، فکنا نقول: لیتنا صلینا علی الشیخ قبل ان یغشانا هذا. فلما اجتمع الناس وقاموا للصلاة[ وانصتوا]، هدا الصوت کان لم یکن...؛
[۲۸] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۷۲.
در تشییع جنازه عبدالمؤمن شرکت جستم، صدای طبل و دهل آن‌چنان گوش خراش بود که گویا لشکری به شهر بغداد یورش برده است. این مراسم ادامه داشت تا آن که مردم برای برپایی نماز میت آماده شدند.»

۵.۳ - اقامه عزا برای جوینی


ذهبی از درگذشت جوینی و مراسم سوگواری او چنین یاد می‌کند:
«الامام الکبیر، شیخ الشافعیّة، امام الحرمین ـ الی ان قال: ـ توفی فی الخامس والعشرین من ربیع الآخر، سنة ثمان وسبعین واربع مئة، ودفن فی داره، ثم نقل بعد سنین الی مقبرة الحسین، فدفن بجنب والده، وکسروا منبره، وغلقت الاسواق، ورثی بقصائد، وکان له نحو من اربع مائة تلمیذ، کسروا محابرهم واقلامهم، واقاموا حولا، ووضعت المنادیل عنالرؤوس عاما، بحیث ما اجترا احد علی ستر راسه، وکانت الطلبة یطوفون فی البلد نائحین علیه، مبالغین فی الصیاح والجزع؛
[۳۰] ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم، ج۹، ص۲۰.
نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آن‌گاه پیکرش را به مقبرةالحسین (شاید کربلای معلّی) انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شکستند، بازارها را تعطیل کردند و مرثیه‌های فراوانی در مصیبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدان‌های خود را شکستند و یک سال عزاداری نمودند و عمامه‌های خود را به مدت یک سال از سر برداشتند بدان حد که کسی جرات بر سر گذاشتن عمامه را نداشت. آنان در این مدت در سطح شهر به نوحه‌خوانی و مرثیه‌سرایی پرداختند و تا حد زیادی در عزای او فریاد و جزع فزع نمودند!»

۵.۴ - اقامه عزا برای ابن‌الجوزی


سبط بن جوزی در شب جمعه سیزدهم ماه رمضان فوت کرد. ذهبی درباره بازتاب مرگ او می‌نویسد:
«ابو الفرج ابن الجوزی الشیخ الامام العلاّمة الحافظ المفسر، شیخ الاسلام، مفخر العراق... وتوفی لیلة الجمعة بین العشاءین الثالث عشر من رمضان سنة سبع وتسعین وخمس مئة فی داره بقطفتا. وحکت لی امی انها سمعته یقول قبل موته: ایش اعمل بطواویس؟ یرددها، قد جبتم لی هذه الطواویس.
وحضر غسله شیخنا ابن سکینة وقت السحر، وغلقت الاسواق، وجاء الخلق، وصلی علیه ابنه ابو القاسم علی اتفاقا، لان الاعیان لم یقدروا من الوصول الیه، ثم ذهبوا به الی جامع المنصور، فصلوا علیه، وضاق بالناس، وکان یوما مشهودا، فلم یصل الی حفرته بمقبرة احمد الی وقت صلاة الجمعة، وکان فی تموز، وافطر خلق، ورموا نفوسهم فی الماء. الی ان قال: وما وصل الی حفرته من الکفن الا قلیل، کذا قال، والعهدة علیه. وانزل فی الحفرة، والمؤذن یقول الله اکبر، وحزن علیه الخلق، وباتوا عند قبره طول شهر رمضان یختمون الختمات، بالشمع والقنادیل و اصبحنا یوم السبت عملنا العزاء و تکلمت فیه و حضر خلق عظیم و عملت فیه المراثی؛ ... با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادی در مراسم او حضور یافتند، فراوانی مردم و فزونی گرما سبب شد که بسیاری از سوگواران روزه خویش را خوردند!، بعضی خود را به دجله‌ انداختند. . از کفن‌ اندکی ماند... مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند، آنان شمع و چراغ و قندیل آوردند و قرآن را ختم کردند. مراسم عزادرای را روز شنبه برپا کردیم، سخنرانان درباره او به سخن پرداختند، جمعیت بسیاری شرکت جستند و درباره او مرثیه‌ها گفته شد.»
بنابراین همان‌طوری که ذکر شد وقتی علمای شیعه و سنی عزاداری را تا به این حد آن هم برای علما جایز می‌دانند، گریبان چاک زدن و عزاداری برای سید جوانان بهشت نه تنها با شان حریم حسینی منافات ندارد بلکه امری جایز و مطلوب می‌باشد.

۶ - پانویس


 
۱. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۷۸- ۱۸۰.    
۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۳۲۵، باب الکفارات.    
۳. صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ص۱۹۰-۱۹۱، باب حدیث الرضا عن یوم عاشوراء، ح ۱۹۹/ ۲.    
۴. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۶۹.    
۵. موسوی، سید عبدالحسین شرف الدین، الماتم الحسینی، ج۱، ص۵۲.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۹، ص۱۰۶، باب:فی لطم الخدود و شق الجیوب و الثیاب و النیاحة.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۲۲، باب غزوة احد و قصة المنهزمین، ح ۵۰۲.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷، حضرت ۸، باب:الاشارة والنص علی ابی محمد علیه السلام.    
۹. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۳، ص۲۷۳-۲۷۴، حدیث ۳۶۳۲، ابواب الدفن وما یناسبه، باب ۸۴: باب کراهة الصیاح علی المیت وشق الثوب علی غیر الاب والاخ والقرابة، وکفارة ذلک، حدیث ۳ در این باب.
۱۰. بروجردي، سيدحسين، جامع الاحادیث الشیعة، ج۳، ص۴۹۱ و ۴۹۲، حدیث۴۸۲۳، ابواب التعزیة والتسلیة والبکاء علی میت وصبر المصاب، باب (۸) حکم الصیاح والصراخ بالویل والعویل الثبور والدعاء بالذل والثکل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفیق الید علی الید وجز الشعر ونشره واقامة النیاحة وشق الثیاب، حدیث ۳۹در این باب.
۱۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۹۱۷، حدیث ۳۶۳۴، ابواب الدفن وما یناسبه، باب ۸۴:باب کراهة الصیاح علی المیت وشق الثوب علی غیر الاب والاخ والقرابة، وکفارة ذلک، حدیث ۵ در این باب.    
۱۲. بروجردي، سيدحسين، جامع الاحادیث الشیعة، ج۳، ص۴۹۰، حدیث۴۸۲۰، ابواب التعزیة والتسلیة والبکاء علی میت وصبر المصاب، باب (۸) حکم الصیاح والصراخ بالویل والعویل الثبور والدعاء بالذل والثکل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفیق الید علی الید وجز الشعر ونشره واقامة النیاحة وشق الثیاب، حدیث ۳۶ در این باب.
۱۳. طبری، ابی جعفر محمد بن جریر (متوفی۳۱۰)، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۶۴، ناشر:دار الکتب العلمیة بیروت.    
۱۴. ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله الشافعی (متوفی۵۷۱)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل ج۶۵، ص۳۳۴، ترجمه:یزید بن عمر بن هبیرة، رقم:۸۳۲۸، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۱۵. علاء الدین علی بن ابراهیم بن العطار (المتوفی۷۲۴ه)، تحفة الطالبین فی ترجمة الامام النووی، ج۱، ص۲۰.    
۱۶. شهید اول، محمد بن مکی بن احمد، ذکری شیعة فی احکام الشریعة، ج۲، ص۵۶- ۵۷، باب البحث الرابع:النیاحة.    
۱۷. شهید ثانی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۳۹۴، باب نبش القبر.    
۱۸. میرزای قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، غنائم الایام، ج۳، ص۵۵۶-۵۵۷، باب شق الثوب علی المیت.    
۱۹. الحمیری المعافری، عبد الملک بن هشام بن ایوب (متوفی ۲۱۳)، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۷۷، ح ۲۶۳۹۱، تحقیق:طه عبد الرءوف سعد، ناشر:دار الجیل بیروت، الطبعة:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱.    
۲۰. ابن حنبل ابو عبدالله الشیبانی، احمد (متوفی ۲۴۱)، مسند ابن حنبل، ج۶، ص۲۷۴، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛ البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (المتوفی: ۲۷۹هـ)، انساب الاشراف ج۱ ص۲۴۳.
۲۱. ابو یعلی الموصلی التمیمی، احمد بن علی بن المثنی (متوفی ۳۰۷)، مسند ابی یعلی، ج ۴۳، ص۳۶۹، تحقیق:حسین سلیم اسد، ناشر:دار المامون للتراث - دمشق -، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۴ - ۱۹۸۴.    
۲۲. طبری، ابی جعفر محمد بن جریر، متوفی ۳۱۰، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۹۹، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت.    
۲۳. ابن منظور، محمد بن مکرم بن منظور الافریقی المصری (متوفی ۷۱۱)، لسان العرب، ج۱۲، ص۵۳۹، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی.    
۲۴. الصالحی الشامی، محمد بن یوسف، (متوفی ۹۴۲)، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۶۷، تحقیق وتعلیق:الشیخ عادل احمد عبد الموجود، الشیخ علی محمد معوض، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۴ - ۱۹۹۳ م.    
۲۵. ابن تیمیة الحرانی، احمد بن عبد الحلیم ابوالعباس، (الوفاة: ۷۲۸)، کتب ورسائل وفتاوی ابن تیمیه فی الفقه، جزء۳۳، ص۸۶، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
۲۶. ابن تیمیة الحرانی، تقی الدین احمد عبد الحلیم ابو العباس (متوفی ۷۲۸)، الفتاوی الکبری، ج۳، ص۲۵۵، تحقیق:قدم له حسنین محمد مخلوف، ناشر:دار المعرفة - بیروت.    
۲۷. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۷۱.    
۲۸. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۷۲.
۲۹. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۰.    
۳۰. ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم، ج۹، ص۲۰.
۳۱. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۴۶۳.    


۷ - منبع



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا گریبان چاک زدن بانوان حرم در عزای امام حسین علیه السلام صحت دارد؟».    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.